بهترین سبک معاملاتی فارکس

بهترین سبک معامله‌گری

فعالان و معامله‌گران بازارهای مالی با به‌کارگیری سبک‌ها و استراتژی‌های معاملاتی کارآمد می‌توانند به شیوه‌ای نظام‌مند و ساختاریافته، حضوری مستمر در بازار داشته باشند و از فروغلتیدن در تله‌های زیان اجتناب کنند. استراتژی‌های معاملاتی بهینه، معامله‌گرا در انتخاب موقعیت‌های معاملاتی سودآور یاری می‌کند و او را به سمت اتخاذ تصمیم‌های بهنگام و دقیق سوق می‌دهد.

اما وقتی اسم استراتژی معاملاتی به میان می‌آید، دقیقاً از چه سخن می‌گوییم و استراتژی مناسب چیست؟ در این مقاله می‌خواهیم انواع سبک‌های ترید و استراتژی‌های معاملاتی را واکاوی کنیم و از نحوه به‌کارگیری آنها در بازار فارکس بگوییم.

استراتژی معاملاتی چیست؟

راهبرد یا استراتژی معاملاتی، فهرستی از قواعد، متغیرها و مولفه‌های دقیق و ازپیش‌تعریف‌شده است که معامله‌گر خود را ملزم به پایبندی به آنها می‌داند. این قواعد و قوانین می‌توانند ده‌ها بند و تبصره داشته باشند و از الگوهای تجزیه و تحلیل نمودارها گرفته تا اندیکاتورهای تکنیکال یا اصول تحلیل بنیادی را شامل شوند.

در یک دسته‌بندی کلی و عام، همه استراتژی‌های معاملاتی را می‌توان در سه گروه ۱. معامله‌گری روزانه (Day Trading)؛ ۲. معامله‌گری نوسانی (Swing Trading)  و ۳. معامله‌گری فصلی (Seasonal Trading) گنجاند.

سبک‌ها یا استراتژی‌های معاملاتی با این هدف تدوین می‌شوند تا بتوان فرایند تجمیع و تحلیل اطلاعات بازار را تسهیل و قواعد و قوانین اتکاپذیری را از دل آنها استخراج کرد. هر معامله‌گر می‌تواند سبک یا استراتژی معاملاتی یکتا و ویژه خود را داشته باشد و بنابراین برشمردن تمام استراتژی‌های معاملاتی کار دشوار و زمان‌بری است. اما بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی را می‌توان در چند دسته‌بندی عام قرار داد.

 استراتژی برتر در معامله‌گری فارکس

همان‌طور که پیش‌تر گفتیم، به‌ازای هر معامله‌گر یک استراتژی ویژه وجود دارد. هر کسی که از دور و نزدیک دستی بر معامله‌گری دارد، سبک‌ها و تکنیک‌های معاملاتی خاص خود را ساخته و به‌کار می‌بندد. بااین‌حال، فارغ از اولویت‌ها و ترجیحات شخصی، می‌توان تمام سبک‌ها و استراتژی‌های معاملاتی را در ۶ گروه دسته‌بندی کرد که عبارتند از:

  • معامله‌گری روزانه (Day Trading)
  • معامله‌گری نوسانی یا سوئینگ (Swing Trading)
  • معامله‌گری مبتنی‌بر موقعیت معاملاتی (Positional Trading)
  • معامله‌گری الگوریتمی (Algorithmic Trading)
  • معامله‌گری فصلی (Seasonal Trading)
  • معامله‌گری بلندمدت با هدف سرمایه‌گذاری (Investing Strategies)
  • معامله‌گری مبتنی‌بر نوسان‌گیری یا اسکالپینگ (Scalping Strategies)

در ادامه هر یک از این استراتژی‌های را به تفصیل شرح می‌دهیم.

۱. معامله‌گری روزانه 

در معامله‌گری یا معاملات روزانه، معامله‌گر یک یا چند موقعیت‌های معاملاتی را در نمادهای مختلف اتخاذ می‌کند و تا پایان روز معاملاتی آنها را می‌بندد. به ندرت پیش‌ می‌آید که معامله‌گر روزانه یا دی تریدر، بیش از یک روز، موقعیت معاملاتی خود را باز نگه دارد. این گروه از معامله‌گران، برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی و خروج از آنها بیش از همه از تایم‌فریم‌های چهارساعته، یک‌ساعته، سی‌دقیقه‌ای و پانزده‌دقیقه‌ای استفاده می‌کنند.

آن دسته از معامله‌گرانی که تازه قدم به بازار گذاشته‌اند و هنوز تازه‌کار به حساب می‌آیند، در ابتدا سراغ استراتژی معامله‌گری روزانه می‌رروند؛ زیرا گمان می‌کنند با اتخاذ چند موقعیت معاملاتی یک‌روزه می‌توانند سودهای هنگفتی کنند. گرچه معامله‌گران حرفه‌ای می‌توانند در بازه‌های زمانی یک‌روزه و حتی کمتر سود به دست بیاورند، اما سودآوری در معاملات روزانه برای معامله‌گران نوپا و تازه‌کار بسیاری دشوار است.

ازاین‌رو، کارشناسان خبره بازار همواره توصیه می‌کنند که فعالان کم‌تجربه و تازه‌کار، سراغ استراتژی معامله‌گری روزانه نروند و بخت خود را در دیگر سبک‌های معاملاتی امتحان کنند.

نحوه تدوین استراتژی معامله‌گری روزانه

گرچه تدوین یک استراتژی سودآور برای معامله‌گری روزانه و پایبندی آن از عهده هر کسی ساخته نیست، اما می‌توان با به‌کارگیری ترفندهای ویژه‌ای و ممارست پیوسته، یک استراتژی روزانه را برای سودآوری مستمر تدوین کرد. اما تدوین این استراتژی مستلزم توجه به چند مولفه پایه است که در ادامه به هر یک اشاره می‌کنیم.

۱. در کدام بازار می‌خواهید فعالیت کنید؟

بسیاری از کسانی که در پی سبک معامله‌گری روزانه هستند، برای کسب سود هرچه‌بیشتر سراغ بازار سهام می‌روند. اما دامنه کاربرد این سبک به بازار سهام محدود نیست و می‌توان آن را در هر بازار به‌کار گرفت. در سبک معامله‌گری روزانه، معامله‌گر می‌کوشد از تغییرات قیمتی اندک و اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی پرشمار سود به دست بیاورد. بنابراین پیاده‌سازی این سبک، مستلزم حضور در بازاری است که کارمزدهای کمتری از معاملات دریافت کند و اسپرد یا دامنک قیمتی نیز در آن محدودتر باشد.

۲. روی چه تایم فریم یا دوره زمانی قرار است متمرکز شوید؟

برای معامله‌گری در هر بازاری، تایم‌فریم‌ها یا دوره‌های زمانی متفاوتی در اختیار معامله‌گر قرار دارد. بنابراین پیش از تدوین یک استراتژی سودآور برای معامله‌گری روزانه، باید ببینید که در چه تایم‌فریمی می‌خواهید دست به معامله بزنید.

۳. برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها قرار است از چه شاخص‌هایی استفاده کنید؟

وقتی می‌خواهید فرایند معامله‌گری را آغاز کنید، گسترده‌ای وسیع از ابزارها و اندیکاتورهای معاملاتی در دسترس شما قرار دارند. در تدوین استراتژی معاملاتی، باید از میان انبوهی از شاخص‌ها باید چند مورد را انتخاب و بر اساس آنها دست به اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی بزنید.

۴. درجه ریسک‌پذیری شما در هر معامله چقدر است؟

از دیگر نکات مهم در تدوین استراتژی معاملاتی است که تا چه اندازه می‌توانید روی هر موقعیت معاملاتی ریسک کنید. علاوه‌براین، نباید از تعیین حجم و اندازه هر موقعیت معاملاتی خود غافل شوید. اگر از اندازه‌گیری ریسک‌های احتمالی غافل شوید و بی‌گدار به آب بزنید، احتمال دارد در دام موقعیت‌های ضررده متوالی بیفتید و تمام سرمایه خود را از دست بدهید.

مثالی از استراتژی معامله‌گری روزانه

 

استراتژی معامله‌گری روزانه

نمودار بالا رفتار قیمتی یک جفت‌ارز را در یک بازه زمانی ۲روزه نشان می‌دهد. برای ترید در این بازه‌های زمانی محدود، نگارش و تدوین استراتژی معاملاتی بسیار مهم است، زیرا روندهای نابهنگام و غیرمنتظره بسیاری از حرکات صعودی گرفته تا نزولی و جانبی در این نمودارها رخ می‌دهند که هریک می‌توانند تمام محاسبات معامله‌گر را به هم بزنند.

در میان شاخص‌های معاملاتی پرطرفدار میان معامله‌گران روزانه، میانگین‌های متحرک (Moving Averages) از محبوبیت بالایی برخوردارند. این اندیکاتورها می‌توانند معامله‌گر را در تفسیر نوسانات حاکم بر روندهای قیمتی یاری کنند و مانع از افتادن او در دام تصمیم‌های شتاب‌زده شوند.

پس بد نیست که بیاییم و در همین نمودار، یک میانگین متحرک ترسیم کنیم تا ببینیم که تغییرات قیمتی تا چه اندازه با میانگین‌ها فاصله دارند.

نمودار استراتژی معامله‌گری روزانه

خط آبی‌رنگ در نمودار بالا، میانگین متحرک ۲۰روزه است. برای ترسیم این خط، کافی است قیمت پایانی ۲۰ میله پیشین نمودار را با هم جمع کنیم و سپس میانگین بگیریم. حال با در اختیار داشتن این میانگین، معامله‌گر روزانه می‌تواند چند قاعده برای استراتژی روزانه خود بنویسد، ازجمله:

قاعده ۱: وقتی قیمت بالاتر از میانگین متحرک قرار دارد، به‌دنبال خرید یا ورود به موقعیت‌های معاملاتی خرید (لانگ) باشید.

قاعده ۲: وقتی قیمت در زیر ناحیه میانگین متحرک قرار دارد، فقط به دنبال فروش یا ورود به موقعیت‌های معاملاتی فروش استقراضی (شورت) باشید.

این قاعده به‌ظاهر ساده، فرایند تصمیم‌گیری در مورد ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها را برای معامله‌گر تسهیل کنند. البته یک استراتژی معاملاتی پروپیمان به یکی دو قاعده محدود نمی‌شود و معامله‌گر باید قواعد و قوانین بیشتری را برای زمان‌بندی ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها، درجه ریسک‌پذیری و اندازه هر موقعیت معاملاتی برای خود وضع کند.

۲. معامله‌گری نوسانی

از دیگر انواع سبک‌های ترید می‌توان به معاملات سوئینگ یا نوسانی اشاره کرد. در روش معامله‌گری نوسانی، معامله‌گر موقعیت معاملاتی خود را به مدت چند روز و حتی در برخی موارد تا چند هفته باز نگه می‌دارد. از معامله‌گران نوسانی با عناوین دیگری همچون معامله‌گران پیروی روند نیز یاد می‌شود. این دسته از معامله‌گران به‌طور معمول از نمودار روزانه تغییرات قیمت و روند بلندمدت حاکم بر نوسان‌ها برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی استفاده می‌کنند.

در برخی از استراتژی‌های مبتنی‌بر معاملات نوسانی، تنها از روش تحلیل تکنیکال برای تصمیم‌گیری در مورد ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها استفاده می‌شود. بااین‌حال، در بیشتر این استراتژی‌ها معامله‌گران نیم‌نگاهی هم به نتایج برآمده از تحلیل‌های بنیادی یا تجزیه دوره‌های زمانی دارند، زیرا حرف از بازنگه‌داشتن نمودار برای چند روز است و رخدادهای غیرتکنیکال در این میان می‌توانند سودآوری معاملات را دستخوش تغییر کنند.

مثالی از سبک معاملاتی سوئینگ

یکی از پرطرفدارترین تکنیک‌های معاملاتی برای معامله‌گران نوسانی، بهره‌گیری از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است. همان‌طور که می‌دانید، اندیکاتورهای تکنیکال، انواع و اقسام مختلفی دارند و هر یک دارای مزایا و معایبی هستند. با این حساب کدام اندیکاتور به درد معاملات سوئینگ می‌خورد؟

آن‌طور که فعالان کهنه‌کار بازار می‌گویند، از بهترین شاخص‌ها برای معاملات نوسانی، می‌توان از اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic Oscillator)، اندیکاتور مکدی (MACD) و شاخص قدرت نسبی (RSI) نام برد. این اندیکاتورها می‌توانند سرنخ‌هایی از ادامه یا تغییر جهت روندهای کنونی در اختیار معامله‌گر قرار دهند.

درنهایت این خود شما هستید که باید از میان انبوهی از اندیکاتورها بسته به اولویت‌ها و ترجیحات خود مناسب‌ترین اندیکاتور را برای معاملات نوسانی پیدا کنید. برای تبیین بیشتر این مسئله، بهتر است به این مثال توجه کنید.

سبک معاملاتی سوئینگ

در نمودارهای مربوط به استراتژی معاملات نوسانی، سه مولفه اصلی وجود دارد که عبارتند از:

۱. کندل‌ها یا میله‌های نمودار روزانه

در نمودار معاملات نوسانی، هر کندل یا میله، نشانگر ارزش روزانه معاملات است.

۲. فیلتر روند

مطابق با تصویر بالا، نمودارهای معاملات نوسانی دارای دست‌کم یک فیلتر برای روند درازمدت هستند. در نمودار بالا میانگین متحرک ۵۰روزه به‌عنوان فیلتر روند به‌کار رفته و در قالب یک خط موج‌دار قرمزرنگ به نمایش درآمده است.

۳. اندیکاتور اشباع خرید یا اشباع فروش

همان‌طور که در بخش پایینی نمودار بالا قابل مشاهده است، یک اندیکاتور استوکاستیک برای تمایز محدوده‌های اشباع خرید و فروش به‌کار گرفته شده است.

حال با اتکا به این نمودار و اندیکاتورهای درج‌شده در آن می‌توان دست به تدوین یک استراتژی برای معاملات سوئینگ زد. این استراتژی باید شامل قواعد و قوانینی باشد که بتواند معامله‌گر را در تصمیم‌گیری بهینه و شناسایی موقعیت‌های سودآور یاری کند.

قاعده ۱: وقتی قیمت در بالای محدوده میانگین متحرک قرار دارد، فقط مجازی که خرید کنی یا دست به اتخاذ موقعیت معاملاتی لانگ بزنی. زمانی هم که قیمت‌ها پایین‌تر از میانگین متحرک قرار دارد، تنها مجاز به فروش یا بستن موقعیت‌های شورت هستی.

قاعده ۲: تنها زمانی مجاز به ورود به موقعیت معاملاتی لانگ هستی که اندیکاتور استوکاستیک زیر عدد ۲۰ باشد؛ زیرا در این محدوده، قیمت وارد ناحیه اشباع فروش می‌شود. از سویی دیگر، تنها زمانی مجاز هستی وارد موقعیت معاملاتی شورت شوی که اندیکاتور استوکاستیک بالای عدد ۸۰ باشد، زیرا در این محدوده، قیمت وارد ناحیه اشباع خرید می‌شود.

به‌کارگیری این دو قاعده ساده، باعث شده که معامله‌گر بتواند در نمودار زیر محدوده‌های طلایی‌رنگ را شناسایی کند و سود خوبی به دست بیاورد.

اندیکاتور اشباع خرید یا اشباع فروش

این قواعده ساده می‌توانند دست‌کم در آغاز کار، معامله‌گر را در شناسایی روندها و زمان‌بندی نقاط ورودش به موقعیت‌های معاملاتی یاری کنند. البته نباید از یاد برد که استراتژی معامله‌گری نوسانی به همین قواعد ساده محدود نمی‌شود. از مشخص ‌کردن الگوهای پدیدارشده در نمودارهای قیمتی گرفته تا تشخیص سطوح حمایت و مقاومت و همچنین محل قرارگیری حد ضرر و تجزیه‌وتحیل‌های زمانی، همگی جایگاه ویژه‌ای در استراتژی معاملات نوسانی دارند و نباید از هیچ‌یک غافل شد.

وقتی برای تدوین استراتژی معامله‌گری نوسانی، سراغ بهترین اندیکاتورها می‌روید، می‌توانید نگاه خود را در قبال کلیت قواعد حاکم بر بازار، ساختارمند کنید و از زوایه‌ای هوشمندانه‌تر به تغییرات آن بنگرید.

۳. معامله‌گری مبتنی‌بر موقعیت معاملاتی

از دیگر انواع سبک‌های ترید می‌توان به «پوزیشن تریدینگ» یا «معامله‌گری مبتنی‌بر موقعیت معاملاتی» اشاره کرد. در این سبک یا استراتژی معاملاتی، معامله‌گر بسته به اهداف خود موقعیت‌های معاملاتی‌اش را دست‌کم از چند هفته تا چند ماه باز نگه می‌دارد. به این گروه از فعالان بازار «معامله‌گران موقعیت‌محور» یا «پوزیشن تریدر» می‌گویند.

آنها به‌طور معمول، از انواع و اقسام نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه و همچنین برخی از تحلیل‌های بنیادی برای اتخاذ بهینه‌ترین تصمیم‌های معاملاتی استفاده می‌کنند. از نگاهی دیگر، می‌توان معامله‌گر موقعیت‌محور را سرمایه‌گذاری دانست که فعالانه در بازار حضور دارد؛ زیرا این گروه از معامله‌گران میانه‌ای با بررسی مداوم نوسان‌های کوتاه‌مدت ندارند و تنها روندهای بلندمدت را پایش می‌کنند.

معامله‌گر موقعیت‌محور بیش از هر چیز بر موازنه ریسک-پاداش موقعیت‌های معاملاتی مدنظر خود تمرکز می‌کند. این دسته از معامله‌گران، موقعیت‌های معاملاتی خود را چندین هفته یا حتی ماه باز نگه می‌دارند تا بتوانند به سود مطلوب خود دست یابند. بااین‌حال، آنها برای تنوع‌بخشی به سبد معاملاتی خود، معاملاتی با اندازه خردتر نیز باز می‌کنند تا بتوانند با ارزیابی فرضیات و پیش‌بینی‌های خود ریسک احتمالی معاملات پرارزش‌تر را کمینه کنند.

مثالی از استراتژی معاملاتی مبتنی‌بر موقعیت

 

بیشتر نمودارهایی که برای تدوین استراتژی‌های موقعیت‌محور به‌کار می‌روند، دارای سه مولفه اصلی هستند که از این قرار است:

۱. نموداری حاوی تایم‌فریم‌های روزانه و گاه بالاتر (هفتگی یا ماهانه)

۲. یک فیلتر روندفیلتر روند

 

برای مثال، در نمودار بالا یک میانگین متحرک ۱۰۰روزه به‌عنوان فیلتر روند به‌کار رفته و با خطی نارنجی‌رنگ ترسیم شده است.

۳. یک اندیکاتور مومنتوم معکوس روند

برای مثال، در نمودار بالا یک اندیکاتور مکدی برای متمایزکردن تغییرات مومنتوم ترسیم شده که در بخش پایینی نمودار قابل مشاهده است.

حال می‌توان بر اساس این نمودار و اندیکاتورهای موجود در آن، دست به تدوین یک استراتژی معاملاتی موقعیت‌محور زد که دارای چندین قاعده از جمله این موارد باشد:

قاعده ۱: وقتی قیمت در حال نوسان در بالاتر از محدوده میانگین متحرک است، فقط مجاز به خرید یا بستن موقعیت‌های معاملاتی لانگ هستی. برعکس،‌ زمانی که قیمت در محدوده‌ای پایین از میانگین متحرک قرار دارد، تنها مجاز هستی اقدام به فروش کنی یا دست به اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی شورت بزنی.

قاعده ۲: فقط زمانی مجاز به ورود به موقعیت‌های معاملاتی لانگ هستی که اندیکاتور مکدی بالای عدد صفر باشد، زیرا در این محدوده، احتمال وقوع حرکت صعودی بیشتر است. در آن سوی ماجرا،‌ تنها در حالتی مجاز به ورود به موقعیت‌های معاملاتی شورت هستی که اندیکاتور مکدی زیر عدد صفر باشد، زیرا این شاخص نمایانگر احتمال وقوع یک روند نزولی است.

در نمودار بالا، محدوده‌ای که با هر دو قاعده یادشده انطباق دارد،‌ یعنی جایی که قیمت در بالای محدوده میانگین ۱۰۰روزه است و اندیکاتور مکدی هم بالای صفر قرار دارد، طولانی‌ترین روند حاکم بر نمودار پدیدار شده است. البته نباید از یاد برد که علاوه‌بر شناسایی محدوده روندها، معامله‌گر باید زمان مناسب برای ورود به موقعیت معاملاتی را نیز محاسبه کند و اگر به‌درستی از پس این کار برنیاید، احتمال دارد با معکس‌شدن مومنتوم، موقعیت معاملاتی وارد محدوده زیان‌دهی شود.

در مجموع این روند بلندمدت، همان چیزی است که معامله‌گر در استراتژی موقعیت‌محور خود سعی در شناسایی آن دارد.

۴. استراتژی معاملاتی الگوریتمی

معاملات الگوریتمی از دیگر انواع سبک‌های ترید است. در این روش، معامله‌گر از برنامه‌های رایانه‌ای برای شناسایی نقاط ورود به موقعیت‌های معاملاتی و خروج از آنها استفاده می‌کند. در استراتژی معاملات الگوریتمی، بار پردازش موقعیت‌های معاملاتی بر دوش برنامه‌هاست و معامله‌گر تنها باید مجموعه قواعد و شرایط دلخواه خود را به زبان کد در اختیار برنامه بگذارد. از معامله‌گری الگوریتمی با عناوین دیگری همچون معامله‌گری خودکار، معامله‌گری مبتنی‌بر ربات و معامله‌گری جعبه سیاه (Black-Box) نیز یاد می‌شود.

در استراتژی‌های معاملات الگوریتمی، سعی بر آن است که از کوچک‌ترین افت‌وخیزهای قیمتی در نمادهای معاملاتی بهره‌برداری شود و در کسری از زمان و با بسامد بالا موقعیت‌های معاملاتی گرفته و به‌سرعت بسته شوند.

در محافل مالی، کلاهبردارانی با دستاویز استراتژی‌های الگوریتمی، معامله‌گران نوپا را فریب می‌دهند و دارایی‌های ارزشمند آنها را به یغما می‌برند. بنابراین وقتی اسم الگوریتم و معاملات الگوریتم‌محور به میان می‌آید، دست‌وپایتان نلرزد و بی‌گدار به آب نزنید، زیرا آنچه در معاملات الگوریتم اهمیت دارد، نه خود الگوریتم که قواعد هفته در ورای آن است.

در مجموع می‌توان گفت که همچون معاملات انسانی و متعارف، معاملات بر پایه الگوریتم، هم ممکن است سودده باشند و هم زیان‌ساز. در میان انبوه معامله‌گران، تنها عده‌ای محدود توانسته‌اند روش‌های رایانه‌ای و الگوریتمی را برای پیاده‌سازی استراتژی‌های معاملاتی سودآور به‌کار بگیرند و از منافع این شیوه نوین بهره‌مند شوند.

برخی از از معامله‌گران هم روش‌های سنتی را با شیوه‌های الگوریتمی تلفیق می‌کنند و از برنامه‌های رایانه‌‌ای برای پایش بازار و شناسایی موقعیت‌های سودآور احتمالی استفاده می‌کنند. به بیان دیگر، الگوریتم‌ها برای این دسته از معامله‌گران، ایفاگر نقش دیده‌بان است و با بررسی مولفه‌های مختلف تکنیکال و بنیادی، فرصت‌های سودآوری را شناسایی و برای اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی در اختیار آنها می‌گذارد.

استراتژی معاملاتی الگوریتمی

۵. استراتژی معامله‌گری فصلی

استراتژی معامله‌گری فصلی از دیگر انواع سبک‌های ترید و دادوستد دارایی است که آن‌چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است. در این استراتژی، معامله‌گر می‌کوشد تا احتمال تکرار روندهای سه‌ماه یا سالانه پیشین را در فصل‌های آتی محاسبه کند و بر مبنای آن دست به معامله بزند.

پیشینه تدوین این استراتژی به وجود الگوهای تکرارشونده در محیط‌های اقتصادی بازمی‌گردد؛ از سیاست‌های دولت در حوزه‌های بانکی و مالی گرفته تا انتشار گزارش‌های فصلی و سالانه درآمدی بنگاه‌های تجاری. معامله‌گر فصلی کسی است که این الگوهای تکرارشونده را محور اساسی تدوین استراتژی معاملاتی خود قرار می‌دهد.

بنابراین در استراتژی فصلی، برخلاف دیگر استراتژی‌ها و سبک‌های معاملاتی، زمان‌بندی دقیقی برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها در اختیار معامله‌گر قرار نمی‌گیرد، بلکه تصویری بزرگ‌تر و جامع‌تر از تحولات محتمل در آینده پیش روی معامله‌گری می‌گذارد تا بتواند با خاطری آسوده‌تر نسبت به اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی اقدام کند.

در بازار سهام آمریکا استراتژی معاملات فصلی، یکی از پرطرفدارترین سبک‌ها و راهبردهای معاملاتی برای تریدرهای کهنه‌کار است. در این بازار، ضرب‌المثلی قدیمی رایج است که می‌گوید: «هرچه داری در ماه مه بفروش و برو پی کارت!». این ضرب‌المثل، حکایت از الگویی تکرارشونده در بازار سهم آمریکا دارد که در آن ارزش معاملات در فصل تابستان و در فاصله میان ماه‌های مه تا اکتبر به‌طور تاریخی با افت روبه‌رو می‌شود.

گزارش‌های آماری نیز بر این ضرب‌المثل صحه می‌گذارند. نشریه «فایننشال آنالیست» (Financial Analyst) در سال ۲۰۱۳ گزارشی منتشر کرد که نشان می‌داد که در بازه زمانی میان سال‌های ۱۹۹۸ تا ،۲۰۱۲ میانگین بازده بازار سهام، در فاصله میان ماه اکتبر تا آوریل، بیشتر از مقدار آن در فاصله ماه مه تا اکتبر بوده است. البته ناگفته نماند که این واقعیت را نمی‌توان به دیگر شرایط و سال‌ها هم تعمیم داد و فصل تابستان را جهنم بازارهای مالی آمریکا خطاب کرد.

شواهد تاریخی دیگر نیز حاکی از وجود پدیده‌ای جالب توجه است که از آن با عنوان «روند صعودی بابا نوئل» یاد می‌شود. این روند طی ۵ روز پایانی سال آغاز می‌شود در ۲ روز ابتدایی سال جدید میلادی نیز ادامه پیدا می‌کند.

به خاطر داشته باشید که رویدادهای فصلی و الگوهای تکرارشونده، می‌توانند سرنخ‌هایی برای تدوین یک استراتژی معاملاتی سود آور در اختیار شما بگذارند. بنابراین نباید از بررسی دیگر شاخص‌های تکنیکال و بنیادی برای سروشکل‌دادن به یک استراتژی و راهبرد معاملاتی خوب غافل شوید.

۶. استراتژی معامله‌گری بلندمدت

از میان انواع سبک‌های ترید و معامله‌گری، استراتژی درازمدت شباهت بسیاری به سرمایه‌گذاری دارد، بااین‌حال در مقایسه با آن دارای یک تفاوت عمده است. استراتژی‌های سرمایه‌گذاری با هدف نگه‌داشتن درازمدت موقعیت‌های معاملاتی طراحی می‌شوند، حال آنکه استراتژی‌های معاملاتی قرار است سرنخ‌هایی برای اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی در بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت در اختیار معامله‌گران بگذارند.

در استراتژی‌های سرمایه‌گذاری با محوریت بازار سرمایه، شرکت‌های سودآور شناسایی می‌شوند و سهام آنها به امید دستیابی به سود در افق زمان درازمدت خریداری می‌شود. بااین‌حال، نباید از نظر دور داشت که شرکت‌ها همیشه بر مدار رشد و سودآوری قرار ندارند و احتمال دارد با تغییرات نابهنگام شرایط اجتماعی و اقتصادی، با افت سودآوری و حتی ورشکستگی مواجه شوند، بنابراین قرار نیست شرکتی که اکنون پیشتاز سودآوری است، در آینده نیز یکه‌تاز درآمدزایی باشد.

زمانی که سرمایه‌گذاران می‌خواهند سند استراتژی معاملاتی خود را تدوین کنند، نمودارهای رشد شرکت‌های سودآوری همچون آمازون و فیسبوک را از بدو تأسیس پیش روی خود می‌گذارند و گمان می‌کنند که شرکت موردنظر آنها قادر است چنین مسیرهایی را طی کند. بااین‌حال، شناسایی شرکت‌های خوش‌آتیه‌ای که در آغاز راه رشد و سیر تکاملی خود هستند و امید می‌رود که نتایج درخشانی را رقم بزنند، کاری بس دشوار است.

سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بلندمدت برای یافتن شرکت‌های سودآور، سبک‌های متفاوتی را به‌کار می‌گیرند که در ادامه به دو نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.

سرمایه‌گذاری رشدمحور

در این سبک ویژه از معامله‌گری و سرمایه‌گذاری درازمدت، تمام هم‌وغم فعال بازار، یافتن سهامی است که دورنمایی درخشان از رشد پیش روی خود دارد. به بیانی دیگر، سرمایه‌گذار در این سبک تلاش می‌کند شرکت‌هایی را بیابد که در چرخه تجاری در مراحل آغازین بلوغ خود هستند. برای مثال، سهام شرکت‌های فعال در حوزه فناوری پیش از عرضه در بازار سرمایه، گزینه‌های جذابی برای سرمایه‌گذاران هستند، زیرا این شرکت‌ها درنهایت پا به تالار بورس می‌گذارند و با جذب سرمایه‌های عمومی می‌توانند درآمدزایی و سودآوری خود را دوچندان کنند.

سرمایه‌گذاری ارزش‌محور

در روش سرمایه‌گذاری مبتنی‌بر ارزش، فعال بازار تلاش دارد تا سهمی را شناسایی کند که پتانسیل و قابلیت نهانی بالایی برای افزایش قیمت دارد. در این روش، سرمایه‌گذار می‌کوشد تا سهم‌هایی را بیابد که به‌دلیل انتشار اخبار ناامیدکننده پیرامون آنها یا مدیریت ضعیف شرکت‌های مرتبط با آنها، پایین‌تر از ارزش واقعی‌شان دادوستد می‌شوند. سرمایه‌گذاران ارزش‌محور پس از شناسایی سهم‌های موردنظر خود سعی می‌کنند در شرایط شرکت‌های مادر آنها تغییراتی ایجاد کند و با عوض‌کردن ریل حرکت آنها مسیرشان را به سوی سودآوری هموار سازند.

۷. معامله‌گری مبتنی‌بر نوسان‌گیری یا اسکالپینگ (Scalping Strategies)

اسکالپ ترید یا نوسان‌گیری کوتاه‌مدت از دیگر سبک‌های معامله‌گری است. در این روش، اسکالپر یا معامله‌گر در عرض چند دقیقه یا حتی کمتر وارد یک موقعیت معاملاتی شده و از آن خارج می‌شود. اسکالپرها به‌دنبال سودهایی بسیار اندک اما پرتعداد هستند و موقعیت‌های معاملاتی را به محض تحقق چند پیپ سود می‌بندند.

اسکالپرها معمولا از نمودارهای قیمتی با تایم‌فریم‌های بسیار کوتاه استفاده می‌کنند. ازجمله استراتژی‌های پرطرفدار میان اسکالپرها می‌توان به استراتژی یک‌دقیقه‌ای اشاره کرد که در آن معامله‌گر سعی می‌کند از نمودارهایی با دوره زمانی یک‌دقیقه برای اخذ موقعیت‌های معاملاتی استفاده کند.

به گفته برخی از معامله‌گران کهنه‌کار، بهترین سبک پرایس اکشن برای اسکالپ روش ال بروکس است. در این روش، تک‌تک کندل‌های نمودار به‌دقت بررسی می‌شوند و از هریک اطلاعات ویژه‌ای استخراج می‌شود.

انتخاب بهترین استراتژی معامله‌گری برای فعالیت در بازار فارکس

وقتی حرف از انتخاب بهترین سبک یا استراتژی معاملاتی به میان می‌آید، نمی‌توان هیچ نسخه واحدی برای همه پیچید. هر معامله‌گر خود باید بسته به اولویت‌ها و اهدافش، استراتژی معاملاتی ویژه خود را تدوین و اجرا کند. بنابراین ممکن است یک استراتژی معاملاتی برای معامله‌گری مناسب باشد و برای دیگری نامناسب.

پیش‌تر انواع سبک‌ها و استراتژی‌های معاملاتی را بسته به بازه‌های زمانی اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی بررسی کردیم. بااین‌حال، استراتژی‌های معاملاتی دیگری نیز برای معامله‌گری در تایم‌فریم‌ها یا دوره‌های زمانی کوتاه‌تر نیز به کار می‌روند. این استراتژی‌ها سال‌هاست که توانسته‌اند از آزمون سودآوری، سربلند بیرون بیایند و مهر تأیید معامله‌گران کهنه‌کار بازار را دریافت کنند. اما دوره‌های زمانی یا همان تایم‌فریم‌های این استراتژی‌ها از این قرار است:

  • تایم‌فریم‌های کوتاه‌مدت شامل نمودارهای ۶۰دقیقه‌ای، ۳۰دقیقه‌ای، ۱۵دقیقه‌ای و حتی ۱دقیقه‌ای.
  • تایم‌فریم‌های بلندمت از نمودارهای ۴ساعته گرفته تا نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه.

در یک استراتژی معاملاتی دقیق و مدون، علاوه‌برآنکه روش معاملاتی تریدر مشخص می‌شود، سیگنال‌هایی نیز برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها در اختیارش قرار می‌گیرد. بنابراین وقتی می‌توانیم از نام استراتژی برای یک روش معامله‌گری استفاده کنیم که علاوه‌بر کلیات شامل جزئيات بیشتری ازجمله این موارد باشد:

  • ارزش و اندازه موقعیت معاملاتی
  • نحوه مدیریت ریسک
  • زمان‌بندی خروج از موقعیت معاملاتی

در ادامه به برخی از پرطرفدارترین و برترین استراتژی‌های معاملاتی فارکس اشاره می‌کنیم.

۱. استراتژی ۵۰ پیپ روزانه

یکی از رایج‌ترین استراتژی‌ها و سبک‌های معاملاتی در فارکس، استراتژی «۵۰ پیپ در روز» (50-Pips a Day) است. در این استراتژی از حرکات قیمتی ابتدایی بازار در جفت‌ارزهای دارای نقدشوندگی بالا برای کسب سود استفاده می‌شود.

دو جفت‌ارز GBPUSD و EURUSD ازجمله بهترین نمادهای معاملاتی برای پیاده‌سازی استراتژی ۵۰ پیپ در روز هستند. معامله‌گران برای اجرای این استراتژی، پس از بسته‌شدن کندل ساعت ۷ پیش‌ازظهر (به وقت جهانی)، دو موقعیت معاملاتی در دو جهت مخالف هم باز می‌کنند و هردو را در حالت «انتظار» (Pending) قرار می‌دهند. سپس با ایجاد حرکات قیمتی در نمودار، یکی از این موقعیت‌های معاملاتی فعال و دیگری به‌طور خودکار لغو می‌شود.

هدف نهایی دستیابی به ۵۰ پیپ سود است، بنابراین حد ضرر یا استاپ لاس در محدوده‌ای بین ۵ تا ۱۰ پیپ، بالا یا پایین کندل 7am تعیین می‌شود تا ریسک زیان‌دهی به حداقل برسد. پس از تعیین حد ضرر، با شروع معاملات و ایجاد تغییرات در نمودارهای قیمتی معلوم می‌شود که معامله‌گر به هدف خود می‌رسد یا نه.

استراتژی ۵۰ پیپ در روز در دسته استراتژی‌های روزانه یا اسکالپینگ (Scalping) جای می‌گیرند. در این استراتژی‌ها معامله‌گر می‌کوشد که موقعیت‌های معاملاتی کوتاه‌مدت اما پرتعداد را در بازه‌های زمانی کوتاه اتخاذ کند. بنابراین درجه ریسک این استراتژی‌های معاملاتی، برخلاف تصورهای اولیه، بسیار بالا است و کوچک‌ترین خطا می‌تواند دارایی معامله‌گر را از بین ببرد.

در تصویر زیر می‌توانید نمودار یک‌ساعته (H1) جفت‌ارز EURUSD را مشاهده کنید.

نمودار یک‌ساعته (H1) جفت‌ارز EURUSD

همان‌طور که در تصویر می‌بینید، نواحی نارنجی‌رنگ، کندل 7am را نشان می‌دهند. در برخی از این نواحی، کندل‌های بعدی، فراتر از محدوده سقف یا کف کندل‌های قبلی بسته نشده‌اند و این می‌تواند سرنخ خوبی در اختیار معامله‌گر بگذارد. سوددهی استراتژی ۵۰ پیپ روزانه، بسته به شرایط بازار متغیر است و نباید از یاد ببرید که عملکرد گذشته یک استراتژی لزوما در آینده تکرار نمی‌شود.

۲. استراتژی معاملاتی روزانه

از دیگر انواع سبک‌های ترید و استراتژی‌های معاملاتی، استفاده از نمودارهای روزانه است. در استراتژی‌ روزانه برخلاف دیگر سبک‌های معاملاتی کوتاه‌مدت همچون استراتژی یک‌ساعته، شاهد پدیدار شدن نمودارهای کم‌نویزتری هستیم. بنابراین چیدمان‌های معاملاتی روزانه به‌دلیل ماهیت بلندمدت‌تر خود در مقایسه با تایم‌فریم‌های ساعتی و دقیقه‌ای، پتانسیل این را دارند که تا ۱۰۰ پیپ در روز، سود نصیب معامله‌گران کنند.

بنابراین استراتژی معاملات روزانه و سیگنال‌های معاملاتی برآمده از آن، قابل‌اعتمادتر از استراتژی‌های کوتاه‌مدت‌تر هستند و از پتانسیل سودآوری بیشتری برخوردارند. بااین‌حال، هیچ تضمینی در کار نیست و همیشه باید ریسک معاملات خود را مدیریت کنید. 

استراتژی یا سبک معاملاتی روزانه بر سه اصل اساسی استوار است:

۱. مکان‌یابی روند

بازارها در بلندمدت، روندهای ویژه‌ای را می‌سازند و این روندها رفته‌رفته تثبیت می‌شوند. علاوه‌براین، این پدیده به تناوب تکرار می‌شود؛ اتفاقی که از آن با عنوان «چرخه‌ها یا سیکل‌های بازار» یاد می‌شود. اولین اصل در تدوین استراتژی روزانه فارکس، مکان‌یابی یا یافتن روندهای درازمدت حاکم بر بازار است. یکی از روش‌های رایج برای شناسایی روندها در بازار فارکس، مطالعه داده‌های مربوط به تغییرات قیمتی طی سه‌ماهه گذشته است. پس از آن، نوبت به شناسایی سقف‌ها و کف‌های نوسان‌های قیمتی می‌رسد. با واکاوی و استناد به این موارد می‌تواند سمت‌وسوی حرکت بازار را طی روزها یا هفته‌های آتی پیش‌بینی کرد.

۲. حفظ تمرکز

حفظ تمرکز در مراحل مختلف تدوین و اجرای استراتژی روزانه از اهمیت بسزایی برخوردار است. هیچ‌گاه شتاب‌زده عمل نکنید و به سودای کسب سود از موقعیتی غیرمنتظره، خلاف استراتژی خود گام برندارید. بدانید که بازار هیچ‌گاه از فرصت‌های سودآوری خالی نمی‌شود و همیشه می‌توان به موفقیت دست یافت.

۳. استفاده از حد ضررهای دارای محدوده بزرگ‌تر

گاهی اوقات، بهتر است در معاملات روزانه، بازه بزرگ‌تری برای حد ضررهای خود تعیین کنید. بااین‌حال، از نوسان‌های احتمالی هم نباید غافل شوید. به یاد داشته باشید که استفاده از حد ضررهای دارای دامنه بزرگ‌تر، گرچه اندکی ریسک شما را افزایش می‌دهد، اما می‌تواند فرصت‌های مغتنمی را برای شکار موقعیت‌های سودآور در اختیار شما بگذارد. بنابراین در زمان تدوین استراتژی روزانه، نیم‌نگاهی هم به حد ضررهای دارای دامنه بزرگ‌تر داشته باشید.

گرچه می‌توان هزاران توصیه و نکته ویژه برای تدوین و اجرای استراتژی‌های معاملاتی بیان کرد، اما دستیابی به یک استراتژی مدون و سودده که به‌طور پیوسته قابل اجرا باشد، جز با تمرین و ممارست امکان‌پذیر نیست.

۳. استراتژی معاملاتی یک‌ساعته

از دیگر انواع سبک های ترید و استراتژی‌های معاملاتی کوتاه‌مدت، استراتژی یک‌ساعته است که در آن معامله‌گر می‌کوشد در تایم‌فریم ۶۰دقیقه‌ای، دست به اتخاذ موقعیت معاملاتی مدنظر خود بزند. مناسب‌ترین نمادهای معاملاتی برای استفاده در این استراتژی عبارتند از:

در میان انواع سبک های تحلیل تکنیکال برای دادوستد این جفت‌ارزها در تایم‌فریم معاملاتی ۶۰دقیقه‌ای، بهترین گزینه استفاده از اندیکاتور مکدی (MACD) است که در نسخه‌های ۴ و ۵ پلتفرم متاتریدر در دسترس معامله‌گران قرار دارد.

قاعده اخذ موقعیت معاملاتی خرید (لانگ) در استراتژی یک‌ساعته

وقتی نوسان‌گر هیستوگرام مکدی (MACD Histogram) وارد محدوده بالای خط صفر می‌شود، بهتر است یک موقعیت معاملاتی لانگ باز کنید. می‌توانید حر ضرر موقعیت معاملاتی را هم به اندازه یک سوئینگ پایین‌تر در نظر بگیرید.

قاعده اخذ موقعیت معاملاتی فروش (شورت) در استراتژی یک‌ساعته

وقتی نوسان‌نگر هیستوگرام مکدی وارد محدوده پایینی خط صفر می‌شود، می‌توانید یک موقعیت معاملاتی شورت باز کنید.

برای مثال، در ادامه تصویری از نمودار یک‌ساعته جفت‌ارز AUDUSD آورده شده است. خطوط قرمزرنگ قابل مشاهده در تصویر، محل‌هایی‌اند که اندیکاتور هیستوگرام مکدی به محدوده‌هایی بالایی و پایینی خط صفر وارد شده است.

نمودار یک‌ساعته جفت‌ارز AUDUSD

۴. استراتژی معاملاتی هفتگی

استراتژی معاملاتی هفتگی از دیگر انواع سبک های ترید است که در آن معامله‌گران از نمودارهای هفت‌روزه برای ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها استفاده می‌کنند.

گرچه بسیاری از فعالان فارکس، به‌دلیل نوسانات روزانه بازار، سراغ تایم‌فریم‌های کوتاه‌مدتی همچون ساعتی یا روزانه می‌روند، اما برخی دیگر به‌دلیل ثبات و انعطاف‌پذیری بیشتر از تایم‌فریم‌های هفتگی استفاده می‌کنند. اهالی بازار فارکس بر این باورند که یک کندل هفتگی می‌تواند اطلاعات ارزشمندی را در اختیار معامله‌گران بگذارد. در بیشتر استراتژی‌های معاملاتی هفتگی، دو اصل رعایت می‌شود که عبارتند از: ۱. اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی با اندازه کوچک و ۲. اجتناب از ریسک‌های فزاینده.

معامله‌گران برای تدوین و اجرای استراتژی هفتگی می‌توانند از انواع سبک های پرایس اکشن و الگوهای مرتبط با آن همچون چکش و هارامی استفاده کنند.

قوی ترین سبک پرایس اکشن برای اجرای استراتژی معاملاتی هفتگی، الگوی چکش است که در شکل زیر به تصویر کشیده شده است.

الگوی چکش

حالت عکس الگوی چکش هم در شکل زیر به نمایش در آمده است.

الگوی مرد به دار آویخته

در نمودار زیر که تغییرات قیمتی هفتگی جفت‌ارز NZDUSD‌ (دلار نیوزلند به دلار آمریکا) را نشان می‌دهد، می‌توانید پدیدارشدن الگوی چکش را در کادرهای نارنجی‌رنگ مشاهده کنید.

تغییرات قیمتی هفتگی جفت‌ارز NZDUSD‌

۵. استراتژی معاملاتی پرایس اکشن

میزان استفاده از شاخص‌های تحلیل بنیادی در میان معامله‌گران فارکس بسیار متغیر است. بااین‌حال، همه معامله‌گران از آنچه با عنوان «تحرکات قیمتی» یا «تحلیل پرایس اکشن» یاد می‌شود، در ارزیابی‌ها و استراتژی‌های خود استفاده می‌کنند. علاوه‌براین، پرایس اکشن را می‌توان یکی از انواع سبک های تحلیل تکنیکال به حساب آورد.

وقتی حرف از تحلیل تکنیکال به میان می‌آید، به‌طور معمول می‌توان دو نوع اصلی برای آن برشمرد: ۱. دنبال‌کننده روند و ۲. دنبال‌کردن خلاف روند. در تمامی انواع سبک‌های تحلیل تکنیکال ازجمله این دو گونه، تمام تلاش معامله‌گر این است که از الگوهای قیمتی شناخته‌شده برای شناسایی تغییرات احتمالی استفاده کند.

در همه انواع سبک های پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال، دو مفهوم اساسی وجود دارد که عبارتند از: ۱. سطح حمایت و ۲. سطح مقاومت. دلیل ابداع این دو مفهوم این است که معامله‌گران و فعالان بازار بر این باورند که بازار همیشه تمایل دارد به سطوح افت‌وخیز پیشین خود بازگردد. 

بنابراین عبارت حمایت بیانگر تمایل ذاتی بازار به به رشد از کف اخیر و مقاومت به معنای تمایل ذاتی بازار به افت از سقف اخیر است.

تعریف دو عبارت حمایت و مقاومت، دلیلی ساده دارد و آن هم این است که فعالان بازار دوست دارند قیمت‌های آتی را بر اساس سقف‌ها و کف‌های قبلی ارزیابی و قضاوت کنند.

اما وقتی بازار به کف‌های پیشین یا همان سطوح حمایت می‌رسد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در این مواقع، معامله‌گران اقدام به خرید یا اتخاذ موقعیت‌های معاملاتی لانگ می‌کنند، زیرا حسشان این است که دارایی به کف قیمت محلی رسیده است.

اما وقتی بازار به سقف‌های پیشین یا همان سطوح مقاومت می‌رسد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در این مواقع، فروشندگان دست بالاتر را دارند؛ زیرا گمان می‌کنند که قیمت دارایی از آنچه باید باشد، بیشتر و به بیان ساده گران‌تر است.

بنابراین، سقف‌ها و کف‌های پیشین، مولفه‌های بسیار مهمی در تصمیم‌گیری معامله‌گران و تحلیلگران تکنیکال هستند، زیرا سطوح حمایت و مقاومت بر اساس این محدوده‌های قیمتی تعیین می‌شوند. علاوه‌براین، سطوح حمایت و مقاومت از نظرگاهی دیگر برای تریدرها اهمیتی دوچندان دارند. زیرا در این محدوده‌ها معامله‌گران دست‌به‌کار می‌شوند و نسبت به ورود به موقعیت‌های معاملاتی یا خروج از آنها اقدام می‌کنند. در نتیجه، این کنش‌ها باعث بروز تغییرات قیمتی در نمودارها می‌شود.

بااین‌حال، در تحلیل پرایس اکشن به این سه نکته مهم توجه کنید:

۱. سطوح حمایت و مقاومت، ماهیتی آهنین و تغییرناپذیر ندارند و ممکن است به‌سادگی نقض شوند. بنابراین به این سطوح تنها به‌عنوان پیامدهایی طبیعی از رفتار فعالان بازار نگاه کنید.

۲. در سیستم‌های معاملاتی دنبال‌کننده روند (Trend-following)، هدف اصلی معامله‌گر این است که از شکست سطوح حمایت و مقاومت سود به دست بیاورد.

۳. اما در سیستم‌های معاملاتی ضد روند (Counter-trending)، هدف اصلی معامله‌گر این است که با ثبت سقف جدید، اقدام به فروش کند و وقتی کف تازه ثبت می‌شود، دست به خرید بزند.

۶. استراتژی‌های معاملاتی دنبال‌کننده روند

گاهی اوقات، کم‌وکیف تغییرات در نمودارهای قیمتی به‌گونه‌ای پیش می‌رود که قیمت از محدوده‌های پیشین خارج می‌شود و برای آغاز روندی تازه، به زیر سطح حمایت قبلی افت می‌کند یا به بالای سطح مقاومت پیشین می‌رود.

زمانی که سطوح حمایت از دست می‌روند و قیمت‌ها کف‌های جدیدی ثبت می‌کنند، خریداران دست نگه می‌دارند. زیرا با ثبت کف‌های پیاپی،‌ دارایی در حال ارزان شدن مستمر است و این یعنی ممکن است فرصت‌های بهتری برای خرید در آینده ایجاد شود. همزمان با توقف خریداران در این مواقع، عده‌ای از معامله‌گران دچار وحشت می‌شوند و شتاب‌زده دست به فروش دارایی می‌زنند یا آنکه برای کسب سود از افت قیمتی، وارد موقعیت‌های معاملاتی شورت می‌شوند.

این روند تا جایی که دست فروشندگان خالی شود، ادامه می‌یابد و قیمت‌ها به کف آهنی برخورد می‌کنند و اینجاست که خریداران به این نتیجه می‌رسند که دیگر قرار نیست روند نزولی ادامه پیدا کند. در آموزه‌های استراتژی دنبال‌کننده روند توصیه می‌شود که اگر قیمت، سطوح مقاومت را با قدرت در هم بشکند، اقدام به خرید کنید و اگر هم قیمت از سطح حمایت نزول کرد،‌دست به فروش بزنید.

روندها در هر بازاری ازجمله بازار فارکس، می‌توانند بسیار طولانی یا حتی غافلگیرکننده باشند. به دلیل ماهیت متفاوت روندها و آثار چشم‌گیر آنها بر بازار می‌توان ادعا کرد که استراتژی پیروی از روند، یکی از بهترین استراتژی‌ها برای فعالیت در فارکس است. در سیستم‌های معاملاتی مبتنی‌بر این استراتژی، اندیکاتورها یا شاخص‌های وجود دارد که معامله‌گران را از بروز تغییرات احتمالی در روندها آگاه می‌کنند.

اگر اندیکاتورها در استراتژی معاملاتی دنبال‌کننده روند به‌خوبی تنظیم شده باشند، معامله‌گر را از تغییر روند و شکل‌گیری روندهای تازه باخبر می‌کنند. وقتی روندی تازه شکل می‌گیرد، اتفاقی رخ می‌دهد که در ادبیات تحلیل تکنیکال به آن «بریک اوت» (Breakout) یا شکست می‌گویند. وقتی می‌گوییم بریک اوت اتفاق افتاده که قیمت از بالاترین سقف یا پایین‌ترین کف قبلی در دوره‌ای مشخص بالاتر یا پایین‌تر برود. برای مثال، یک ریک‌اوت ۲۰روزه صعودی، وقتی رخ می‌دهد که قیمت از سطح بالاترین سقف ۲۰ روز قبل، فراتر می‌رود.

سیستم‌ها یا استراتژی‌های معاملاتی دنبال‌کننده روند، به‌دلیل ماهیت زمان‌بر خود مستلزم پایبندی به قواعد رفتاری و ذهنی ویژه‌ای است. برای مثال، معامله‌گری که به‌دنبال پیروی از روندهاست، باید از صبر و تحمل بیشتری برخوردار باشد.

علاوه‌براین، وقتی موجی از نوسان در بازار راه می‌افتد، روندها در پس حرکات گاه‌به‌گاه قیمت‌ها پنهان می‌شوند و شناسایی آنها مستلزم صرف وقت و دقت بیشتری است. بنابراین می‌‌توان گفت که استراتژی دنباله‌روی از روند، بیش از همه برای معامله‌گران آرام و صبور مناسب است.

یکی از بارزترین نمونه‌ها از استراتژی دنباله‌روی از روند، سیستم معاملاتی دون چیان (Donchian) است. ریچارد دون چیان، ابداع‌گر این روش معاملاتی است و از کانال‌ها و اندیکاتورهای ویژه‌ای برای شناسایی روندهای حاکم بر نمودار استفاده می‌کند. در این سیستم، پارامترهای کانال را می‌توان تغییر داد، اما برای مثال با فرض وقوع یک بریک‌اوت ۲۰روزه، دونچیان دو پیشنهاد معاملاتی به ما می‌‌دهد:

۱. اقدام به خرید

به شرطی که قیمت به محدوده بالای سقف ۲۰ روز قبلی صعود کند.

۲. اقدام به فروش

به شرطی که قیمت به محدوده‌ای پایین‌تر از کف ۲۰ روز قبلی افت کند.

در تصویر زیر می‌توانید نمودار روزانه جفت‌ارز EURJPY را مشاهده کنید که اندیکاتور دان‌چین روی آن اعمال شده است.

نمودار روزانه جفت‌ارز EURJPY

۷. استراتژی معاملاتی ۴ ساعته

در میان انواع سبک های ترید و استراتژی‌های معاملاتی، دنبال‌کردن روندهای حاکم بر نمودارهای ۴ساعته یکی از روش‌های پرطرفدار میان معامله‌گران است. این استراتژی به‌دلیل ماهیت کوتاه‌مدت خود در دسته استراتژی‌های سوئینگ یا نوسانی جای می‌گیرد.

در این استراتژی از یک نمودار ۴ساعته برای پایش موقعیت‌های سودآور احتمالی استفاده می‌شود. سپس معامله‌گر سراغ نمودار یک‌ساعته می‌رود تا بتواند زمان‌بندی دقیق را برای نقطه ورود به موقعیت معاملاتی مطلوب خود پیدا کند.

معامله‌گران به‌طور معمول از دو نمودار برای تعیین نقاط ورود خود به موقعیت‌های معاملاتی استفاده می‌کنند که شامل نمودار پایه و نمودار ثانویه هستند. مرسوم است که تایم‌فریم نمودار ثانویه، از نظر بازه زمانی دست‌کم یک‌ساعت از نمودار پایه کوتاه‌تر باشد.

در استراتژی ۴ ساعته، دو مجموعه از خطوط میانگین متحرک برای دستیابی به بهترین نتیجه به‌ کار گرفته می‌شوند. یکی میانگین متحرک ۳۴ روزه و دیگری میانگین متحرک ۵۵ روزه است. برای اطمینان از شناسایی یک روند در نمودار ۴ ساعته، باید آن را با قواعد پرایس اکشن منطبق کرد.

در این استراتژی، وقتی می‌توان از شکل‌گیری روند صعودی سخن گفت که این شرایط محقق شوند:

  • پرایس اکشن در بالای محدوده خطوط MA (میانگین متحرک)‌ قرار داشته باشند.
  • خط میانگین متحرک ۳۴ روزه بالاتر از خط میانگین ۵۵ روزه قرار داشته باشد.
  • خطوط میانگین متحرک، متمایل به سمت بالا باشند.

در حالت عکس، وقتی می‌توان از شکل‌گیری روند نزولی حرف زد که شرایط زیر محقق شوند:

  • پرایس اکشن در پایین محدوده خطوط MA قرار گیرد.
  • خط میانگین متحرک ۳۴ روزه، پایین خط میانگین متحرک ۵۵ روزه قرار گیرد.
  • خطوط میانگین متحرک، شیب رو به پایین داشته باشند.

خطوط میانگین متحرک در روندهای صعودی، تعیین‌کننده محدوده حمایت و در روندهای نزولی، تعیین‌کننده محدوده مقاومت هستند. در نواحی مجاور این خطوط می‌توان بهترین موقعیت‌های معاملاتی را برای کسب سود پیدا کرد.

تصویر زیر، نمودار روزانه جفت‌ارز GBPUSD را نشان می‌دهد که در آن میانگین متحرک نمایی ۳۴ روزه (خط بنفش) و میانگین متحرک نمایی ۵۵ روزه (خط قرمز) به تصویر کشیده شده‌اند.

نمودار روزانه جفت‌ارز GBPUSD

۸. استراتژی‌های معاملاتی ضد روند

استراتژی ضد روند بر پایه این فرضیه بنا شده که دامنه اکثر بریک اوت‌ها (شکست‌های کلیدی) به روندهای بلندمدت کشیده نمی‌شود. بنابراین معامله‌گری که این استراتژی را به کار می‌گیرد، به‌ دنبال این است که از جهش یا افت یکباره قیمت‌ها از سقف‌ها یا کف‌های پیشین سود به دست بیاورد. 

برخی از فعالان بازار بر این باورند که استراتژی ضد روند، دست‌کم روی کاغذ می‌تواند یکی از بهترین و سودآورترین استراتژی‌های معاملاتی لقب بگیرد.

بااین‌حال، تدوین استراتژی ضد روند بدون توجه به مسئله مدیریت ریسک می‌تواند برای معامله‌گر، بسیار گران تمام شود. این استراتژی همچون دیگر سبک‌های معاملاتی، به ثبات سطوح حمایت و مقاومت وابسته است. اما اگر این سطوح شکسته شوند، ریسک از دست رفتن موقعیت معاملاتی بسیار افزایش می‌يابد.

در هر بازاری نمی‌توان دست به اجرای استراتژی ضد روند زد. داده‌ها نشان می‌دهند که بازارهای باثبات اما اندکی نوسانی، بهترین شرایط را برای پیاده‌سازی این استراتژی در اختیار می‌گذارند.

جمع‌بندی

در طول سال‌ها استراتژی‌ها و سبک‌های معاملاتی متنوعی برای کسب سود از بازار فارکس ابداع شده‌اند. با توسعه فناوری‌های نوین و تسهیل معاملات آنلاین نیز روزبه‌روز بر تعداد این سبک‌های معاملاتی افزوده می‌شود.

در میان انبوه این استراتژی‌ها هر معامله‌گر باید بتواند بسته به روحیات، کنش‌های رفتاری، ترجیحات و اولویت‌های خود دست به تدوین یک استراتژی و سبک معاملاتی منحصربه‌فرد بزند تا بتواند موقعیت‌های سودآور بازار را شناسایی کند. بنابراین نمی‌توان یک سبک معاملاتی خاص را به همه تریدرها توصیه کرد.

به خاطر داشته باشید که ترید و معامله‌گری همچون هر فعالیت اقتصادی دیگری هم برد دارد و هم باخت. بنابراین آنچه می‌تواند باخت یا زیان شما را کمینه و سود و برد شما را بیشینه کند، مدیریت ریسک و رفتار عاقلانه در بازار است.

 

پرسش‌های پرتکرار

در این قسمت به سوالاتی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد، پاسخ می‌دهیم.

۱. شغل تریدر فارکس چیست؟

تریدر یا معامله‌گر فارکس، فردی است که تلاش می‌کند با پیش‌بینی تغییرات احتمالی در قیمت نمادهای معاملاتی در بازار فارکس و اخذ موقعیت‌های معاملاتی خرید یا فروش، سود به دست آورد.

۲. کپی ترید فارکس چیست؟

کپی ترید یا معامله‌گری تقلیدی، روشی تازه در بازارهای مالی است که در آن معامله‌گران تازه‌کار با تکیه بر روش‌های کامپیوتری، موبه‌مو از یک معامله‌گر کهنه‌کار تقلید و پابه‌پای او نسبت به ورود به موقعیت‌های معاملاتی و خروج از آنها اقدام می‌کنند.

۳. بهترین سبک معاملاتی در فارکس چیست؟

سبک‌ها و استراتژی‌های معاملاتی مختلف و متعددی در بازار فارکس وجود دارد و هر فرد بسته به ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود از حالات روان‌شناختی گرفته تا سود مورد انتظار و دیگر اولویت‌هایش، دست به انتخاب استراتژی دلخواه خود می‌زند یا آنکه استراتژی ویژه‌ای برای خود تدوین می‌کند.

۴. منظور از رنج تریدینگ چیست؟

رنج تریدینگ (Range Trading) یا معامله‌گری در بازه‌، روشی است که در آن معامله‌گر تلاش می‌کند از افت‌وخیزهای قیمت در یک محدوده یا کانال تقریبا ثابت بهره‌برداری کند. این روش از محبوبیت بسیاری در میان معامله‌گران کوتاه‌مدت یا همان اسکالپرها برخوردار است.

۵. چه چیزی اسکالپینگ را برای تریدرها جذاب می‌کند؟

آنچه اسکالپینگ یا نوسان‌گیری کوتاه‌مدت را برای معامله‌گران جذاب می‌کند، کسب سود در بازه‌های زمانی بسیار کوتاه و حتی چنددقیقه‌ای است. معامله‌گرانی که میانه‌ای چندان خوبی با صبوری ندارند،‌ می‌توانند از این روش برای شکار موقعیت‌های معاملاتی سودآور در فارکس استفاده کنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا

فعلی:

فارسی

بقیه زبان‌ها: